← یا امام حسن→

اینجا صاحب خانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) است
......................................
روز محشربنویسیدبه پیشانی ما لک لبیک حسن ؛
ذکرسربند مسلمانی ایرانی ما لک لبیک حسن
......................................
ممنونم از عطای کریمانه حسن
این رو سیاه را سگ کویش حساب کرد

مهمان به سر خوان نعیمم
همسایه سیدالکریمم
ghasem.ni@gmail.com
قاسم نعمتی

۷ مطلب با موضوع «حضرت زینب(س)» ثبت شده است

.:جهت دانلود سبک کلیک فرمایید:.


هلال برنیزه سوارم- بدنبال تو بی قرارم

نگاهی کن بر حال زارم(حسین جان)

نسیم افتاده بین مویت-خضاب از خون گردیده رویت

شدم دلتنگ گفتگویت (حسین جان)

حسین جان-به گوشم رسیده صدای قرآن

تماشا کنم قاری ام را گریان-دلم را مسوزان

فدای لحنِ زیبای تو حسین

نشسته خون بر لبهای تو حسین

به روی نیزه شد جای تو حسین

((یابن الزهرا مظلوم کربلا))

 

چه نازی داری روی نیزه-نگاهم خیره سوی نیزه

شده خونین پهلوی نیزه(حسین جان)

کشیده کارم بین بازار-شدم در هر جائی گرفتار

زدم ناله پس کو علمدار(حسین جان)

واویلا- گرفتاری من تماشا دارد

زغصه اگر جان دهم جا دارد-غمم گریه دارد

ببین که گشته بی پرده محملم

سرت به نیزه آمد مقابلم

زخم گلویت گردیده قاتلم

((یابن الزهرا مظلوم کربلا))

 

شبی دور ازمن آرمیدی-تنورِ خولی را چشیدی

میان ِ خاکستر چه دیدی-(حسین جان)

عوض گردیده وضع رویت-چه کرده آتش با گلویت

چرا آشفته گشته مویت(حسین جان)

واویلا-چرا پلک خاکیِ تو وامانده

کجاها سرت را عدو چرخانده-به آتش نشانده

چنان سر تو زخمی شده سرم

بیا ببندم زخم تو دلبرم

به گوشه های خاکیِ معجرم

((یابن الزهرا مظلوم کربلا))


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۳ ، ۰۵:۳۹
← نعمتی →

السلام علی قلب الزینب الصبور و لسانها الشکور

 

عین توحید بود ذکر صفات زینب

روز و شب وقف حسین است حیات زینب

نیمه ی ماه رجب جلوه ی روز عرفه است

نام آن را بگذاریم عرفات زینب

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۳:۴۸
← نعمتی →

در عالم مکاشفه به محضر امام زمان رسید ،حضرت آشفته و غبار آلود ،

 عرضه داشت آقاجان چرا شماراچنین آشفته میبینم

حضرت فرمودند: مگر نمی دانی امشب شب نیمه ی ماه رجب است آسمانی ها

برای عمه جانم مجلس عزا بر پا کرده بودند آرام نمیشدند تا من به مجلسشان رفتم و با دیدار من

قلبشان آرام گرفت.

در جای دیگری سوال شد . در مصیبات اعظم زندگی و باز شدن گره های بزرگمان چه کنیم؟

حضرت فرمودند : من امام زمان حجت خدا وقتی دچار گرفتاری سختی می شوم به زیر آسمان می آیم

و خدارا سه مرتبه به عمه جانم زینب سلام الله علیها قسم میدهم

و در آخر قال رسول الله صلی الله:

هرکه گرید برای این دختر

اجر آن میشود معادل با

گریه بر غربت امام حسن

گریه بر داغ سیدالشهدا

واجب الاحترام شد زینب

دختر ارشد کنیز خدا

 

السلام علیک یا صاحبة المصیبت العظما

 

هنگامه وصال من و دلبرم شده

این الحسین زمزمه آخرم شده

چشمم به راه مانده کجایی عزیز من

پیراهن تو گرمی بال و پرم شده

از گریه پینه بسته دگر چشم های من

عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده

موی سپید و قدکمانم چه دیدنیست

غم های کربلاست چنین یاورم شده

من پیرسالخورده ام و دست های من

محتاج شانه های علی اکبرم شده

از خاطرم نمی رود آن لحظه فراق

ناله زدی که وقت وداع از حرم شده

داغی بوسه از لب تو مانده برلبم

خون گلوی تو نفس حنجرم شده

من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین

این چند ماهه جان تو درد سرم شده

می خواستم بغل کنمت جان تو نشد

نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده

من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام

سرتا به پا تمام تنم پر ورم شده

دشمن همینکه پا به روی چادرم گذاشت

گفتم به خویش ارثیه مادرم شده

جان خودت به زور کشیدند چادرم

شاهد ببین که پارگی معجرم شده

 

 

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۳:۴۰
← نعمتی →
۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۲ ، ۰۸:۳۲
← نعمتی →

زمزمۀ روضۀ شب دوم

اینجا کجاست برادر        دلم به غم اسیره

گرفته غم گلومو             زینب داره میمیره

جانم رسیده بر لب         برس به دادِ زینب

 

گرفته ای عزیزم          راهِ نفس تو سینه

میشه داداش که مارو      برگردونی مدینه

من بی قرارم اینجا         دلشوره دارم اینجا

 

ترسم اینه که روزی       به ماتمت بشینم

آخر تو این بیابون        داغ تو رو ببینم

ای یار کربلایی            می ترسم از جدایی

 

خواهر با سوز نالت       قلب منو نسوزون

پیاده شو ز محمل          با این دل پریشون

ای یار و هم زبونم        آتیش نزن به جونم

 

دخت نجیب حیدر        ای پاک چون گل یاس

پایین بیا ز ناقه            زانو گرفته عباس

با احترام کامل

پایین بیا ز محمل

زیر گلویِ یارت              این گودیُ می بینی

یک روز میای و بوسه    از پارگیش می چینی

وقت سجود نیزه

اینجاست فرود نیزه

 

اعوذ بالله من الکرب و البلاء

زمین کربلا اینجاست زینب

دیار پر بلا اینجاست زینب

تحمل می کنی؟ گویم برایت

فراق ما دو تا اینجاست زینب

صدایی آشنا آید به گوشم

که مادر قبل ما اینجاست زینب

چه سرهایی شکسته بین این دشت

مسیر انبیا اینجاست زینب

برای خواب پنجاه سال پیشت

دم تعبیر ها اینجاست زینب

همان جایی که گفته «امّ أیمن»

زمین نینوا، اینجاست زینب

بزن بوسه تمام سینه ام را

ضریح مصطفی اینجاست زینب

همان جایی که قرآنها بیفتد

به زیر دست و پا اینجاست زینب

ببین نرمی زیر حنجرم را

فرود نیزه ها اینجاست زینب

ببین این مهره های محکمم را

ذبیحاً بالقفا اینجاست زینب

تمام خاک این صحرا خریدم

همه سرّ خدا اینجاست زینب

به مسلخ پا گذاریّ و ببینی

غسیلاً بالدّماء اینجاست زینب

مبادا معجر از سر وا نمایی

عدوی بی حیا اینجاست زینب

حنا از خون به گیسویت بگیری

حجاب کبریا اینجاست زینب

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۱ ، ۱۸:۲۷
← نعمتی →

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

(چهارپاره دروازه کوفه)

زیباهلال یک شبه،ای سایه سرم

بالا نشته ای مرا  می کنی  نگاه

عالم همه پناه به  نام  تو  میبرند

حالا ببین که خواهرتوگشته بی پناه

 

تو قرص  ماه  بودی وحالا شدی هلال

دیشب مگرچگونه شبت کرده ای سحر

روی  تو سوخته  چونان  روی  مادرم

خاکستر است  لای  همه  گیسوان  سر

 

عمری سرم به سینه ات آرام می گرفت

حالا تو روی  نیزه  و  من  بین  محملم

هربار نیزه دار ، سرت چرخ  می دهد

با هر تکان نیزه  تکان  می خورد  دلم

 

از بعد قتلگاه که دیدم به چشم خود

زخمی شده دو گونه تودروضوی خاک

دامن گرفته ام پی راس تو هرقدم

تا که نیفتی از سر نیزه به روی خاک

 

عمری ندیده است کسی سایه مرا

حالاببین که رنج وبلا یاورم شده

شاه نجف کجاست تماشا کند مرا

این آ ستین کهنه حجاب سرم شده

تعطیل گشته کاسبی نیزه ساز ها

بازار گرم،چادرومعجرفروشی شده

شخصی سوال کرد؟ببخشید ساربان

هستم پی کنیز،این دخترفروشی است؟

...........................................

غریب مادر یا حسین

 

حسین  روشونه هام کوهی زرنج ودرده

حسین  خواهر تو ببین که  کوچه گرده

 

اسیر    اونیه   که   یه   محرمم نداره

بارون  غربت از دودیده هاش می باره

 

یتیم    اونیه که باباش و سر بریدن

یتیم    اونیه که معجرش و کشیدن

 

رباب   دیده  گلش رونیزه سر بلنده

برا     آرامش دل   مادر  می خنده

 

هلال    ماهیه که مسافر تنوره

کار    سنگای تیز شکستن بلوره

 

جایی   که ریختن خون خدا حلاله

بدون   که موندن چادر رو سر مهاله

شهید   اونیه که سر در بدن نداره

آقام   رو زمینه  ولی  کفن  نداره

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۰ ، ۱۹:۴۶
← نعمتی →

نمیدونم چی شد یه دفعه دلم گرفت تا بین غزلهام چشمم به این غزل افتاد اگه شماهم دلتون شکست برای نوکرای بی دست و پایی مثل من دعا کنید

مُردم از دلواپسی بسکه پریشان خاطرم

سایه ات تا برسرم باشد خدارا شاکرم

دیگر از امروز یک لحظه مشو از من جدا

توشبیه کعبه باش و من شبیه زائرم

در نماز شب دعا کردم نبینم داغ تو

توسلامت باشی اما من بمیرم حاضرم

تو  به فکر حنجرت باش و غم من را مخور

دختر زهرایم و در حفظ معجر ماهرم

دست خود روی سرم بگذار و یا ستار گو

بوی خاک چادر مادر گرفته چادرم

 

ناز کم کن ای نگار نازنینم یاحسین

 ترس من این است داغت را ببینم یا حسین 

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۰ ، ۱۵:۱۲
← نعمتی →