ذات الاحزان
اشعار فاطمیه ۹۳ جمعی از شاعران شهرری
برای مشاهد اشعار بر روی تصویر کلیک کنید
دریافت سبک های کتاب
کلیک کنید
************
برای دریافت کتاب به صورت رایگان با شماره ۰۹۳۶۴۰۱۰۳۷۲ تماس حاصل فرمائید
اشعار فاطمیه ۹۳ جمعی از شاعران شهرری
برای مشاهد اشعار بر روی تصویر کلیک کنید
************
برای دریافت کتاب به صورت رایگان با شماره ۰۹۳۶۴۰۱۰۳۷۲ تماس حاصل فرمائید
غروب آفتاب بود اولین جمعه سال ۹۱ یادم نمیره این غزل وحاج حسین سازور
روی خاک شلمچه کنارشهدا خوندند یادش بخیر البته یک مصرع مخصوص اون سرزمین بود که عوض کردیم
آرزو داشتم امسال زخاک شهدا****** میهمان حرم کرب و بلا باشم من
صلی الله علیک یا مولای یا صاحب الزمان
وای بر حالم اگر از تو جدا باشم من *** همه عمر گرفتار بلا باشم من
شک ندارم همه خواسته تو این است *** لحظه ای هم که شده عبد خدا باشم من
تا زمانیکه دلم خانه این و آن است *** جا ندارد که پذیرای شما باشم من
چقدر غرق گنه بودم و تو می دیدی *** همه عمرم خجل از روی شما باشم من
تا به کی در پی گیسوی تو آواره شوم *** دردمندانه به دنبال دوا باشم من
گوئیا قسمت من این همه سرگردانی است **همچونان زلف به هم خورده رها باشم من
کاش می شد به دل و جان بکشم ناز تو را *** یار تو مثل امام و شهدا باشم من
کاش می شد که به همراه تو یک فاطمیه *** میهمان حرم کرب و بلا باشم من
ای عزیز دل زهرا به کجا خیمه زدی *** زائر خیمه سبزت به کجا باشم من
جان آن مادر غمدیده و بی یار بیا
به گرفتار میان در و دیوار بیا
بسم الله
.:جهت دانلود سبک کلیک کنید:.
فاطمیه شد ،موسم غم- آسمان گشته،غرق ماتم
دخت پیغمبرتنهای تنها
همچو یک لشگرشدیارمولا
در ره حیدر افتاده از پا
مدد یازهرا
پشت دردیدم،بیقراری-بادلی پرغم،ناله داری
دیدمت زهرا نقش زمینی
باتنی خونین زاروحزینی
می زنی ناله فضه خذینی
مدد یازهرا
آتش از هرسو،شعله ورشد-قاتل مادر،میخ درشد
آتش افتاده در پیکرتو
چه بلایی آمدبرسرتو
میچکد خون ازبال وپرتو
مددیازهرا
انقلاب ما سرفرازاست-گفته آقا چاره سازاست
رهبر ما چون پیرخمین است
صاحب عزت در عالمین است
تکیه گاه این نهضت حسین است
مدد یازهرا
وداع و شهادت
الوداع زهرا،ای حبیبم-می روی بی تو،من غریبم
مهربان یارم ترک سفرکن
حال زارم را زهرا نظر کن
گوشه چشمی بر چشمان تر کن
مرویازهرا
صحبت ازهجران کرده پیرم-میشودجایت من بمیرم
پامکش سوی قبله نگارم
تاسرت رابرسینه گذارم
طاقت هجرانت راندارم
مرویازهرا
آتش افتاده بردل من-میزنی زهرا حرف رفتن
عاقبت کاری شد زخم سینه
پرکشیدی ای یاس مدینه
از توممنونم ای بی قرینه
مرویازهرا
شام غریبان
آمده دیگر وقت هجران-رفتی از دستم فاطمه جان
گشته هنگام غسل شبانه
پرکشیدی تو آخرزخانه
میبرم جسمت را مخفیانه
مدد یازهرا
آید از جسمت خون تازه-مانده بر دستم یک جنازه
خون پهلویت برده قرارم
گو چگونه ای دارو ندارم
بر تنت بانو لحد گذارم
مدد یازهرا
کودکانت را کن تماشا-چشمشان سوی دست بابا
دست من خورده برزخم بازو
شویم آهسته این زخم پهلو
من چسازم با این تاب گیسو
مددیازهرا
بعد شهادت
میزنم ناله از جدایی-ای همه هستِ من کجایی
خانه ام بی تو بیت العزا شد
حاجت اهل یثرب رواشد
آسمان هم با من هم صدا شد
کجایی زهرا
قبله گاهم شد تربت تو-ناله دارم از غربت تو
نیمه شب ها آیم بر مزارت
تاسحر میمانم در کنارت
کن نظر بر یار بیقرارت
کجایی زهرا
دیدنی باشد در دل شب-بین سجاده ذکر زینب
مثل تو خاتون عالمین است
بادلی سوزان در شور وشین است
همچو پروانه گرد حسینم
چادر خاکی
ای تکیه گاه شانه ی بی یاورم مرو
ای بوسه گاه زخمی بال و پرم مرو
بر زندگی ساده نه ساله رحم کن
من التماس می کنمت همسرم مرو
روز مرا چو چادر خاکی سیه مکن
ای قبله گاه نور بیا از حرم مرو
دستم به دامنت قسمم را قبول کن
زهرا به حق اشک دو چشم ترم مرو
خیبر شکن ببین که به زانو در آمده
بی تو غریب می شوم ای همسرم مرو
باور نمی کنی که بدون تو بی کسم
کی می شود جدایی تو باورم مرو
سنگ صبور من بروی بهر درد دل
سر تا کمر به چاه فرو می برم مرو
«تبت یداه»آنکه ز ساقه نو را شکست
یاس کبود من گل نیلوفرم مرو
زینب شبی لبش در گوشت نهاد و گفت
کردم دعا که خوب شوی مادرم مرو
السلام علیک یافاطمه الزهرا (س)
از خانه ات تا عرش راهی نیست زهرا
دیگر مجال سوز آهی نیست زهرا
از تنگ نای این در و دیوار برخیز
بهتر از اینجا تکیه گاهی نیست زهرا
پیچیده در گوشم صدای ضرب سیلی
سنگین تر از این ماه ماهی نیست زهرا
سردسته ی این قوم سنگین است دستش
بر ضربه های او پناهی نیست زهرا
با آبروریزی علی را میبرند و
جز تو برای او سپاهی نیست زهرا
بی بی زبانم لال چادر بر سرت کن
خیره تر از اینجا نگاهی نیست زهرا
یا که رها کن دامنش را زود برگرد
یا مثل اینجا قتلگاهی نیست زهرا
من در پناه چشمهایت سرفرازم
از اینکه آقای منی بر خود بنازم
باشد تماشایی مناجات دل من
با نم نم گریه بود راز و نیازم
شد خاکساری حریمت آبرویم
خاک کف پای تو شد مهر نمازم
محراب قلبم طاق ابروی تو باشد
چشم انتظارت رو به صحرای حجازم
خانه خرابم کرد این طوفان نفسم
باید حریم تازه ای در دل بسازم
خواهم ز حق بین دعای عهد هر صبح
این جان ناقابل به راه تو ببازم
با اینکه من محتاج الطاف تو هستم
آقا کشیدی بارها در عشق نازم
می ترسم آقا گر کنی خالی تو پشتم
در جنگ با شیطان همه عشقم ببازم
آشوب دل آرام میگیرد سحرها
تا در میان با تو نهم اسرار و رازم
از داغ آن سیلی ناحق مدینه
آتش گرفته سینه در سوز و گدازم
زهرا صدا میزد میان دود و آتش
این غیاث المنتظر ای چاره سازم
دستان حیدر بسته و زهرا زمین خورد
دشمن از آن دم آبروی شیعه را برد
السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)
سرای دیده بارانی است مردم
دگر وقت پریشانی است مردم
رسیده باز بوی فاطمیه
هوای شهر طوفانی است مردم
گرفته غم چنان راه نفس را
که گریه هست،آوا نیست مردم
کسی که سوز زهرا در دل اوست
ندایش بیت الاحزانی است مردم
رسد از آسمان ها یک صدایی
ببینید صوت زهرایی است مردم
یکی گوید به این هیزم بدستان
سرایم عرش رحمانی است مردم
به آن دسته که در راهند گویید
به پشت در دگر جا نیست مردم
لگد، مسمار در فضه کجایی
که دیگر وقت افشاء نیست مردم
چنان در سینه جا خوش کرد مسمار
نیازی بر لگدها نیست مردم
بیاور زود فضه چادرم را
زمانی بر مدارا نیست مردم
علی را دست بسته می کشند و
کنون وقت تماشا نیست مردم
گرفتم دامنش را تا بدانند
امیر عشق تنها نیست مردم
اگر دست از سر او برندارید
دم گیسو پریشانی است مردم
مقام دختر احمد که کمتر
از آن ناقه به دنیا نیست مردم
یهودی فدک اینجا صدا زد
که این رسم مسلمانی است مردم ؟