امام زمان(عجل الله)
غروب آفتاب بود اولین جمعه سال ۹۱ یادم نمیره این غزل وحاج حسین سازور
روی خاک شلمچه کنارشهدا خوندند یادش بخیر البته یک مصرع مخصوص اون سرزمین بود که عوض کردیم
آرزو داشتم امسال زخاک شهدا****** میهمان حرم کرب و بلا باشم من
صلی الله علیک یا مولای یا صاحب الزمان
وای بر حالم اگر از تو جدا باشم من *** همه عمر گرفتار بلا باشم من
شک ندارم همه خواسته تو این است *** لحظه ای هم که شده عبد خدا باشم من
تا زمانیکه دلم خانه این و آن است *** جا ندارد که پذیرای شما باشم من
چقدر غرق گنه بودم و تو می دیدی *** همه عمرم خجل از روی شما باشم من
تا به کی در پی گیسوی تو آواره شوم *** دردمندانه به دنبال دوا باشم من
گوئیا قسمت من این همه سرگردانی است **همچونان زلف به هم خورده رها باشم من
کاش می شد به دل و جان بکشم ناز تو را *** یار تو مثل امام و شهدا باشم من
کاش می شد که به همراه تو یک فاطمیه *** میهمان حرم کرب و بلا باشم من
ای عزیز دل زهرا به کجا خیمه زدی *** زائر خیمه سبزت به کجا باشم من
جان آن مادر غمدیده و بی یار بیا
به گرفتار میان در و دیوار بیا