← یا امام حسن→

سه شنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۴۹ ب.ظ

شوری اشک

دل سودا زده سامان نپذیرد هرگز
کافر چشم تو برهان نپذیرد هرگز
آنکه بیمار نگاهی شده هنگام سحر
منت مرهم و درمان نپذیرد هرگز
با نگاه تو اگر عاشقی آغاز شود
جز به دیدار که پایان نپذیرد هرگز
دل اگر خانه ی هر بی سر و پایی گردد
اثر از گفته ی خوبان نپذیرد هرگز
عمر بی معرفت آبی است که از جو رفته
این زیانی است که جبران نپذیرد هرگز

ما در خانه ی سلطان سر و سامان داریم
هرچه داریم ز آقای خراسان داریم

با دم قدسی معشوق نفس تازه کنم
تا که قدری سخن از یار خوش آوازه کنم
صحن گردی حرم وقت سحر می خواهم
تا صفای دل شیدا زده اندازه کنم
بین هشتی حرم گر بکشیدم بر دار
سر سودایی خود زینت دروازه کنم
سرگذشت من و تو گشته کرمنامه ی عشق
هر سحر پای مناجات دلی تازه کنم
تار گیسو طلبم تا که ورق های دلم
همچو یک مصحف پر درد به شیرازه کنم

نام این مصحف دل را بگذارم ز قضا
قصه ی یک سگ ولگرد و کرامات رضا

تا که بر گنبد تو دیده ام از دور افتاد
ناگهان در دل آلوده ی من شور افتاد
اولین بار که دیدم حرمت را گفتم
ای سلیمان به سرایت گذر مور افتاد
بی پناه آمدم و خوب پناهم دادی
راهم از حادثه در دولت منصور افتاد
تا به خود آمده دیدم که دل از دستم رفت
وسط آیینه ام چشمه ایی از نور افتاد
نه بگویم که کلیمم حرمت عرش خداست
اتفاقی ره موسی دل از طور افتاد

یک قدم سوی تو با عمره برابر گردد
کعبه هم دور سر گنبد تو می گردد

ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی
دستگیر دل هر خسته دل و گمراهی
ز عنایات رئوفانه ی تو فهمیدم
که نه من بلکه همیشه تو مرا می خواهی
در بهشت تو نهم پای چو با کوهی درد
تو طبیبانه دوا می کنی اش با آهی
من گدا زاده و تو نسل به نسلت سلطان
خوش برازنده ی تو صحن و سرای شاهی
حاجت از دل نگذشته تو روا می سازی
ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی

من مسلمان شده ی نمیه نگاهت هستم
لحظه ی مرگ بیادیده به راهت هستم

دل بیمار مرا فرصت درمانی ده
با دم قدسی ات ای دوست مرا جانی ده
قبل از آنی که گناهم نفسم را گیرد
آمدم توبه کنم مهلت جبرانی ده
همچنان زلف پریشان تو اواره شدم
به دل خانه خرابم سر و سامانی ده
شوری اشک چشیدم که نمک گیر شدم
سر این سفره به من رزق فراوانی ده
حمدلله سر کوی تو زنجیر شدم
استخوانی به سگ خانه ات ارزانی ده
لحظه ی مرگ فدم رنجه کن و بر ما هم
فیض دیدار چون آن عاشق سلمانی ده
از تو من روزی شبهای محرم خواهم
چشم پر گریه ایی و سینه ی سوزانی ده
سفره ی عاشقی ام را تو بیا کامل کن
عصر روز عرفه فرصت قربانی ده

در حریمت خبر از عرش خدا می آید
بوی سیب حرم کرببلا می آید

آمدی تا که به نامت دل ما زنده شود
یادی از فاطمه و شیر خدا زنده شود
آمدی تا  سند شیعگی ما باشی
با نفس های تو تسبیح و دعا زنده شود
آمدی تا ز پی ات خواهرت اواره شود
یاد آوارگی شام بلا زنده شود
پلک زخمی تو از خاطره ی گودال است
آمدی آن روضه ی راس جدا زنده شود
امر کردی به همه گریه کنند بهر حسین
تا غم بی کفن کرببلا زنده شود

جد مظلوم تو را با لب عطشان کشتند
خواهرش دید و به گیسوی پریشان کستند


نوشته شده توسط ← نعمتی →
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
← یا امام حسن→

اینجا صاحب خانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) است
......................................
روز محشربنویسیدبه پیشانی ما لک لبیک حسن ؛
ذکرسربند مسلمانی ایرانی ما لک لبیک حسن
......................................
ممنونم از عطای کریمانه حسن
این رو سیاه را سگ کویش حساب کرد

مهمان به سر خوان نعیمم
همسایه سیدالکریمم
ghasem.ni@gmail.com
قاسم نعمتی

شوری اشک

سه شنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۴۹ ب.ظ
دل سودا زده سامان نپذیرد هرگز
کافر چشم تو برهان نپذیرد هرگز
آنکه بیمار نگاهی شده هنگام سحر
منت مرهم و درمان نپذیرد هرگز
با نگاه تو اگر عاشقی آغاز شود
جز به دیدار که پایان نپذیرد هرگز
دل اگر خانه ی هر بی سر و پایی گردد
اثر از گفته ی خوبان نپذیرد هرگز
عمر بی معرفت آبی است که از جو رفته
این زیانی است که جبران نپذیرد هرگز

ما در خانه ی سلطان سر و سامان داریم
هرچه داریم ز آقای خراسان داریم

با دم قدسی معشوق نفس تازه کنم
تا که قدری سخن از یار خوش آوازه کنم
صحن گردی حرم وقت سحر می خواهم
تا صفای دل شیدا زده اندازه کنم
بین هشتی حرم گر بکشیدم بر دار
سر سودایی خود زینت دروازه کنم
سرگذشت من و تو گشته کرمنامه ی عشق
هر سحر پای مناجات دلی تازه کنم
تار گیسو طلبم تا که ورق های دلم
همچو یک مصحف پر درد به شیرازه کنم

نام این مصحف دل را بگذارم ز قضا
قصه ی یک سگ ولگرد و کرامات رضا

تا که بر گنبد تو دیده ام از دور افتاد
ناگهان در دل آلوده ی من شور افتاد
اولین بار که دیدم حرمت را گفتم
ای سلیمان به سرایت گذر مور افتاد
بی پناه آمدم و خوب پناهم دادی
راهم از حادثه در دولت منصور افتاد
تا به خود آمده دیدم که دل از دستم رفت
وسط آیینه ام چشمه ایی از نور افتاد
نه بگویم که کلیمم حرمت عرش خداست
اتفاقی ره موسی دل از طور افتاد

یک قدم سوی تو با عمره برابر گردد
کعبه هم دور سر گنبد تو می گردد

ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی
دستگیر دل هر خسته دل و گمراهی
ز عنایات رئوفانه ی تو فهمیدم
که نه من بلکه همیشه تو مرا می خواهی
در بهشت تو نهم پای چو با کوهی درد
تو طبیبانه دوا می کنی اش با آهی
من گدا زاده و تو نسل به نسلت سلطان
خوش برازنده ی تو صحن و سرای شاهی
حاجت از دل نگذشته تو روا می سازی
ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی

من مسلمان شده ی نمیه نگاهت هستم
لحظه ی مرگ بیادیده به راهت هستم

دل بیمار مرا فرصت درمانی ده
با دم قدسی ات ای دوست مرا جانی ده
قبل از آنی که گناهم نفسم را گیرد
آمدم توبه کنم مهلت جبرانی ده
همچنان زلف پریشان تو اواره شدم
به دل خانه خرابم سر و سامانی ده
شوری اشک چشیدم که نمک گیر شدم
سر این سفره به من رزق فراوانی ده
حمدلله سر کوی تو زنجیر شدم
استخوانی به سگ خانه ات ارزانی ده
لحظه ی مرگ فدم رنجه کن و بر ما هم
فیض دیدار چون آن عاشق سلمانی ده
از تو من روزی شبهای محرم خواهم
چشم پر گریه ایی و سینه ی سوزانی ده
سفره ی عاشقی ام را تو بیا کامل کن
عصر روز عرفه فرصت قربانی ده

در حریمت خبر از عرش خدا می آید
بوی سیب حرم کرببلا می آید

آمدی تا که به نامت دل ما زنده شود
یادی از فاطمه و شیر خدا زنده شود
آمدی تا  سند شیعگی ما باشی
با نفس های تو تسبیح و دعا زنده شود
آمدی تا ز پی ات خواهرت اواره شود
یاد آوارگی شام بلا زنده شود
پلک زخمی تو از خاطره ی گودال است
آمدی آن روضه ی راس جدا زنده شود
امر کردی به همه گریه کنند بهر حسین
تا غم بی کفن کرببلا زنده شود

جد مظلوم تو را با لب عطشان کشتند
خواهرش دید و به گیسوی پریشان کستند
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۱۹
← نعمتی →

نظرات  (۱۵)

۲۹ اسفند ۹۰ ، ۲۰:۳۰ سلام بر شبیر
سلام
زیبا بود.
استفاده کردم.
با پست - ألسلطان أبالحسن - به روزم.
منتظر مهربانی های شما...
موفق باشید.
علی...
۲۹ اسفند ۹۰ ، ۲۰:۳۰ سلام بر شبیر
سلام
از اشعار شما استفاده میکنم.
طیب الله...
با هشت رباعی در منقبت امام هشتم(علیه السلام)به روزم.
موفق باشید.
منتظر مهربانی های شما...
علی...
سلام.عالی بود قربان عالی!

ز عنایات رئوفانه ی ....
سلام
احسنت استفاده کردیم و لذت بردیم
گویا جای «آن» باید در این مصراع عوض شود و اشتباه تایپ شده:
پلک زخمی تو از خاطره ی گودال است
آمدی آن روضه ی راس جدا زنده شود
گویا درستش این باشد:
آمدی روضه ی آن راس جدا زنده شود
ممنون
۲۹ اسفند ۹۰ ، ۲۰:۳۰ سید على رکن الدین
سلام.
اومدم ی ه بیت انتخاب کنم بنویسم نتونستم
عالى بود.
۲۹ اسفند ۹۰ ، ۲۰:۳۰ حسینیه مدح و مرثیه
مسابقه سراسری شعر آیینی «محتشم»
ویژه ایام محرم و صفر1433-1390
«حسینیه» پایگاه تخصصی مدح و مرثیه اهل بیت علیهم السلام، با توجه به نزدیک شدن به ماه های محرم و صفر و ایام عزای اهل بیت علیهم السلام در نظر دارد اولین مسابقه سراسری شعر آیینی «محتشم» را در فضای مجازی اینترنت برگزار نماید. از همه شاعران عزیز آیینی و متعهد دعوت به عمل می آید تا با ارسال اشعارشان به این پایگاه در این مسابقه شرکت نمایند.
معیارهای لازم اشعار ارسالی:
ملاک های اولیه:
1. استناد و اتکای به مقاتل، منابع دینی و روایی و معارف حقه ودوری از تحریف و غلو و مطالب بی اساس. 2. توجه به تعریف صحیح مرثیه و مورد نظر قرار دادن مراثی اصلی اهل بیت(ع) نظیر غصب ولایت و ...در کنار مصائب ظاهری و جسمی. 3. توجه به نکات فنی شعر و هنرهای شعری. 4. بداعت و کشف های شعری و مضمون سازی قوی و درست.
ملاک های ثانویه(نهایی):
1. خیال پردازی و سرشار بودن از عاطفه و احساسات منطقی دور از افراط. 2. پرداختن به ابعاد حماسی و عرفانی وقایع و توصیف حالات و ظرایف موضوع. 3. پرهیز از بیان پیچیده شعری با توجه به سطح مخاطب عمومی جامعه در کنار مضامین عالی و والا. 4. ترویج و احیاء فرهنگ عاشورایی با توجه به مسائل روز و مورد نیاز جامعه. (لازم به ذکر است که این ملاک ها با توجه به نظر کارشناسی جمعی از شاعران زبده آیینی کشور و با نگاه به فرمایشات مقام معظم رهبری در این زمینه تدوین شده است. ضمنا آثاری که حائز ملاک های اولیه باشند به مرحله ارزیابی نهایی وارد می شوند.)
موضوعات:
اشعار ویژه ایام محرم و صفر
زمان :
1390/7/19الی1390/8/24
ارسال اشعار:
از طریق قسمت «ارتباط با ما» یا قسمت نظرات پایگاه حسینیه به آدرس http://www.hosenih.mihanblog.com یا از طریق ایمیلmotallebi64@gmail.com لازم به ذکر است که حتما در کنار ارشعار ارسالی تان جمله «مخصوص مسابقه شعر محتشم» را درج نمایید.
داوران:
شاعران ارزشمند آیینی: علی اکبر لطیفیان، علی اصغر ذاکری و... و با تشکر فراوان از زحمات شاعران عزیز یوسف رحیمی، مجید لشکری و یاسر حوتی
جوایز: کمک هزینه سفر زیارتی کربلای معلّی و ...
برای اطلاعات بیشتر به پایگاه حسینیه مراجعه نمایید.
صحن گردی حرم وقت سحر می خواهم...

هر سحر پای مناجات دلی تازه کنم...


نفستان گرم.
دم شما گرم آقا قاسم!
۲۹ اسفند ۹۰ ، ۲۰:۳۰ دبیر خانه نجوای سرخ
بسم الله الرحمن الرحیم
کنگره شعر «نجوای سرخ»
برگزاری نخستین کنگره استانی شعر عاشورایی با محوریت دعا و نیایش
شرایط شرکت در کنگره:
1ـ این کنگره مختص استان تهران میباشد.
2ـ اشعار تنها در قالبهای کلاسیک و نیمایی پذیرفته است.
3ـ هر شاعر عزیز مجاز است نهایتا سه قطعه شعر ارسال نماید.
4ـ ارسال آثار چاپ شده و یا شرکت داده شده در کنگرهها بلامانع است.
5ـ از فرستادن کتاب اکیدا خودداری شود.
6ـ آثار بهصورت تایپ شده بر یک روی برگه ارسال شود.
7ـ درج آدرس و کدپستی و شماره تماس ثابت و همراه در ذیل آثار ارسالی الزامی است.
8ـ آثار ارسالی بازپس داده نخواهد شد.
9ـ مهلت ارسال آثار: 24 آبانماه 1391
جوایز:
به ده نفر برگزیده این کنگره سکه بهار آزادی، لوح تقدیر و تندیس کنگره اهدا خواهد شد.
پست الکترونیک: najvayesorkh@gmail.com
تلفن: 55051143
همراه: 09361026273
فکس: 55051140
نشانی دبیرخانه: خیابان شهید رجایی، پایینتر از چهارراه چیتسازی، بعد از پمپ بنزین، ساختمان معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه 16، طبقه سوم شمالی، اداره فرهنگی، دبیرخانه کنگره شعر نجوای سرخ.
آقای نعمتی سلام

اسعد الله ایامکم

با اجازه شما از شعر در وبلاگ استفاده کردم
بی پناه آمدم وخوب پناهم دادی
احسنت
۲۹ اسفند ۹۰ ، ۲۰:۳۰ جعفرطهماسبی
سلام نورعینی...امامرضل علیه السلا فرمود..ان یوم الحسین اقرح جفوننا و أسبل دموعنا و أذل عزیزنا بأرض کربلا .....عالی بود..انشا’الله به برکت امام رئوف ازشما رفع کسالت شود...
سلام
قاسم جان بیا سر بزن دلمون خوش بشه بابا
نقد کن لطفن از 0 تا 100
یاعلی
ماشاءالله
۲۹ اسفند ۹۰ ، ۲۰:۳۰ مصطفی تبریزی
" هر دمی از زمانه دلگیرم
راه صحن تو پیش می گیرم"

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی